يأجوج و مأجوج
خروج يأجوج و مأجوج يكي از نشانه هايي مي باشد كه بر نزديك شدن قيامت و سرانجام آن دلالت مي نمايد. آنها مخلوقي از مخلوقات خداوند و از فرزندان آدم - عليه السلام- مي باشند كه داراي توانايي و قدرت ممتازي هستند كه حديث آنها را بدين گونه وصف مي نمايد:**لَا يَدَانِ لِأَحَدٍ بِقِتَالِهِمْ**[7] (هيچ احدي توانايي جنگيدن با آنها را ندارد.)
يأجوج و مأجوج از همان ابتداي دنيا اهل شر و فساد بودند و هر چه در اطراف آنها بود از ظلمشان در امان نبود. هيچ سرسبزي نبود مگر اينكه آنها آن را مي خوردند و هيچ خشكي نبود مگر اينكه به آنجا رفته بودند تا اينكه پادشاه صالح، ذوالقرنين،-رضي الله عنه- آمد و اهل آن بلاد آنچه از شر ايشان بر سرشان آمده بود، پيش او شكايت كردند و از او خواستند كه بين ايشان و يأجوج و مأجوج سدي بنا كند تا بينشان حائل شود. پس او آن كار را كرد و سد بزرگي را بين دو كوه بزرگ از آهن و مس مذاب درست نمود كه تا زمان صبح بسيار محكم گرديد و بدين وسيله خداوند شر يأجوج و مأجوج را از بندگانش دفع نمود. هنگامي كه صبح نمودند ديدند كه با سد ذوالقرنين محاصره شده اند.
از آن روز كه آن سد را بر ايشان بنا نهاد آنها هر روز آن را مي كَنَند تا به آخر نزديك شود. اميرشان مي گويد: برگرديد فردا آن را خواهيم كَند. پس بيشتر از آنچه بود را به آن برمي گرداند تا مدتي را كه خداوند نوشته كه آنها بايد در محاصره سد بمانند به پايان برسد. خداوند هنگامي آنها را به سوي مردم خارج مي گرداند كه شعاع خورشيد نزديك شود. در آن هنگام اميرشان مي گويد: فردا ان شاء الله تعالي آن را خواهيم كَند. پس به سوي آن برمي گردند و او مانند شكل و هيئتش مي باشد هنگامي كه آن را ترك مي كنند.
به فضل اين سخن كه گفتند ان شاء الله و امر را به مشيت خداوند سبحان برگرداندند از آن خارج مي شوند پس آن را مي كَنند و در سپاه عظيمي بر مردم خارج مي شوند. هيچ كس توانايي جنگيدن و رويارويي با آنها را ندارد آن مانند سپاه ملخ هايي است كه هرگاه بر خلق حمله كنند آنها را مي كشند، مزارع را ويران مي كنند و اگر به آب برسند تمام آن را مي نوشند.
بر سرزمين سبز پر از زندگي و نباتات وارد مي شوند هنگامي كه آن را ترك مي كنند خشكي تمام آن را فرا گرفته است و مرگ شايع مي شود و ترس قلبهاي كساني كه زنده هستند و در آن قرار دارند را فرا مي گيرد. شكي وجود ندارد كه آن روز سختي است كه اسير آن خلق مي شوند و به سوي پروردگارشان شكايت مي كنند. از خداوند سلامتي و عافيت را مسئلت مي نماييم.
و دليل بر اينكه خروج يأجوج و مأجوج از علامت هاي قيامت است، بسيار است كه از آن جمله اين سخن الله تعالي است كه مي فرمايد:*حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ*[8] «تا وقتي كه راه يأجوج و مأجوج گشوده شود و ايشان از هر پشته اي بتازند.» و خبر ايشان در حديث حذيفه بن اسيد در صحيح مسلم در باره تعداد شرطهاي قيامت كبري آمده است.
سنت نبوي به تفصيل اين خروج را براي ما ذكر نموده است. در احاديث صحيح آمده:**أن الله يأذن ليأجوج ومأجوج بالخروج فيخرجون مسرعين ، فيشربون الماء ، ويهلكون الزرع ، وَيَفِرُّ النَّاسُ مِنْهُمْ ، ويوحي الله إلى عبده ونبيه عيسى عليه السلام إِنِّي قَدْ أَخْرَجْتُ عِبَادًا لِي لَا يَدَانِ لِأَحَدٍ بِقِتَالِهِمْ فَحَرِّزْ عِبَادِي إِلَى الطُّورِ - اسم جبل - ، فينحازون إليه ، فيأتي أوائل يأجوج ومأجوج عَلَى بُحَيْرَةِ طَبَرِيَّةَ فَيَشْرَبُونَ مَا فِيهَا وَيَمُرُّ آخِرُهُمْ فَيَقُولُونَ لَقَدْ كَانَ بِهَذِهِ مَرَّةً مَاءٌ، ثم يَرْمُونَ بِسِهَامِهِمْ فِي السَّمَاءِ فَتَرْجِعُ مُخَضَّبَةً بِالدِّمَاءِ- فتنة من الله وابتلاء - فَيَقُولُونَ قَهَرْنَا أهل الأرض ، وغلبنا أهل السماء ، وَيُحْصَرُ نَبِيُّ اللَّهِ عِيسَى وَأَصْحَابُهُ بجبل الطور حتى يلقوا من حصارهم عنَتَاً وجوعاً. فيدعو عيسى عليه السلام ربه عز وجل فيرسل على يأجوج ومأجوج دوداً في رقابهم فيصبحون قتلى . ثُمَّ يَهْبِطُ نَبِيُّ اللَّهِ عِيسَى وَأَصْحَابُهُ إِلَى الْأَرْضِ فَلَا يَجِدُونَ فِي الْأَرْضِ مَوْضِعَ شِبْرٍ إِلَّا مَلَأَهُ رائحتهم الكريهة .فيدعون الله فَيُرْسِلُ اللَّهُ طَيْرًا عظيمة فَتَحْمِلُهُمْ فَتَطْرَحُهُمْ في البحر ، ثُمَّ يُرْسِلُ اللَّهُ مَطَرًا لا يمنع مِنْهُ بَيْتُ مَدَرٍ وَلَا وَبَرٍ فَيَغْسِلُ الْأَرْضَ حَتَّى يَتْرُكَهَا كالمرآة صفاءً ونقاءً ،ثُمَّ يُقَالُ لِلْأَرْضِ أَنْبِتِي ثَمَرَتَكِ وَرُدِّي بَرَكَتَكِ، حتى تأكل الجماعة من الناس من الرمانة الواحدة فتكفيهم ، ويبارك في اللبن حتى أن اللقحة - الناقة الحلوب - من الإبل لتكفي الجماعة العظيمة من الناس ، وَاللِّقْحَةَ مِنْ الْبَقَرِ لَتَكْفِي الْقَبِيلَةَ مِنْ النَّاسِ وَاللِّقْحَةَ مِنْ الْغَنَمِ لَتَكْفِي الْفَخِذَ - دون القبيلة - مِنْ النَّاسِ**
(خداوند به يأجوج و مأجوج اجازه مي دهد كه خارج شوند پس با خوشحالي خارج مي گردند، آبها را مي نوشند، مزارع را تباه مي كنند و مردم از آنها فرار مي نمايند.خداوند به بنده و نبي اش عيسي - عليه السلام- وحي مي نمايد كه من بندگاني را برآوردم كه كسي ياراي مقابله با آنها را ندارد. بندگانم را به سوي طور- اسم كوهي است- جمع كن. خداوند يأجوج و مأجوج را برمي انگيزد كه از هر گوشه مي شتابند كه اولين دسته ايشان از كنار درياچه طبرستان گذشته و همة آب آن را مي آشامند و آخرين دسته ايشان كه از آن مي گذرد مي گويد: روزي در اين درياچه آب بوده است. سپس تيرهايشان به سوي آسمان مي اندازند پس تيرهاي خونين به سويشان برمي گردد- فتنه و آزمايشي از جانب خداست- ما اهل زمين را مغلوب كرديم و بر اهل آسمان غالب مي شويم. پيامبر خدا، عيسي، - عليه السلام- و يارانش محاصره مي شوند تا اينكه دچار سختي و گرسنگي مي گردند. عيسي - عليه السلام- درخواست كمك مي نمايد پس خداوند كرمهايي را در گردنهايشان به وجود مي آورد كه تا صبح همه را مي كشد و سپس عيسي - عليه السلام- و يارانش فرود مي آيند و يك وجب جايي را نمي يابند مگر اينكه از بوي بد ايشان متعفن شده است. از خداوند درخواست كمك مي نمايند و خداوند نيز پرندگان بزرگي را مي فرستد كه آنها را حمل مي كنند و در آب مي اندازند. بعد از آن خداوند باراني را مي فرستد كه در برابر آن هيچ خانه كلوخ و پشمي نمي ماند. پس زمين را شسته و مانند آيينه صاف و پاكيزه مي شود. سپس به زمين گفته مي شود: ميوه ات را برويان و بركتت را بيرون كن تا اينكه جماعتي از مردم از يك انار مي خورند پس براي آنان كفايت مي كند و در شير بركت مي نهد تا آنجا كه شير شتر شيرده براي يك گروه بزرگ از مردم، گاو شيرده براي يك قبيله از مردم و گوسفند شيرده براي مردان يك قبيله از مردم كافي است.)
يأجوج و مأجوج يكي از نشانه هاي قيامت و نزديك شدن آن مي باشند. خروج ايشان براي مردم فتنه و آزمايش مي باشد مگر اينكه خداوند سبحانه و تعالي هر چه زودتر بندگانش را از شر ايشان با دعاي پيامبرش، عيسي، - عليه السلام- و بندگان صالحش نجات دهد و مردم بعد از مرگ آنها در ناز و نعمت زندگي مي كنند.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: یاجوجماجوج